فرمانده نیروی زمینی ارتش در پاسخ به این سؤال که چگونه ما توانایی مقابله با تجهیزات و فناوریهای روز دنیا را داریم جواب محکمی دارد: ما خودمان را یک نیروی عقیدتی میدانیم. چیزی که در طول 8سال دفاع مقدس عامل برد ایران بود. وی میگوید: ما نیرویی هستیم که به دریای بیکران ملت، خودمان را وصل کردهایم و برای این نیرو هیچ شکستی را نمیتوانیم متصور شویم.
امیر احمدرضا پوردستان در عین حال معتقد است که امروز دشمن نوع تهدیداتش را عوض کرده است. تهدیدات از شکل سخت افزاری به شکل نرمافزاری تغییر یافته است و بر این اساس تاکتیکهای ارتش نیز تفاوت کرده است.
- دستور امام(ره) برای تعیین روزی به نام روز ارتش در شرایطی عنوان شد که ما چند روزی قبل از این دستور (12فروردین) در کشور تجربه یک همهپرسی بزرگ را داشتیم که 98 درصد مردم رای آری به نظام دادند. اما میبینیم امامخمینی(ره) 28 فروردین ماه از ارتش میخواهند که پشتیبانی خود را از نظام اعلام کنند. آیا توطئهای در بدنه ارتش در حال شکلگیری بوده که امام بعد از یک همهپرسی، آن پیام را در مورد ارتش و نامگذاری یک روز به این نام اعلام میکنند؟
من اگر بخواهم به این سؤال پاسخ دهم لازم است مقداری به عقب برگردیم و وقایع دوران انقلاب را مرور کنیم. اگر عوامل مؤثر در پیروزی انقلاب را فهرست بکنیم میبینیم عوامل زیادی در پیروزی انقلاب سهم داشتند. یکی از این فاکتورها پیوستن بدنه ارتش به انقلاب بود. پیوستن ارتش به انقلاب یک امر خلقالساعه و اتفاقی نبود بلکه ریشه در اعتقادات و باورهای دینی کارکنان بدنه ارتش داشت. میخواهم عرض کنم بدنه ارتش با روحانیون و با مردم ارتباط داشت. طبیعی بود که بعد از پیروزی انقلاب خیلیها، به ویژه گروههای معاند از استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران، ناراحت بوده و لذا حرکتهای براندازی را شروع کردند. این گروهها برای شروع کارشان بهتر دیدند، نهاد نوپای انقلاب را خلع سلاح کنند، لذا ندای انحلال ارتش را سر دادند.
من خاطرم هست آن قدر این مطلب را روزنامههای وابستهشان، در تریبونها یا در سخنرانیهایشان تکرار میکردند و میگفتند که این ارتش طاغوتی است و این ارتش به درد جمهوری اسلامی نمیخورد که بسیاری از مسئولان رده 3 و 4 هم به این باور رسیده بودند که ما ارتش را میخواهیم چکار. این پروسه مقیاس وسیعی را بهخود اختصاص میداد که حضرت امام خمینی(ره) با دوراندیشی خودشان بر تمام این فتنهها خط بطلان کشیدند و 28فروردین سال1358 در یک پیام، روز 29 فروردین را روز ارتش اعلام کردند و فرمودند ارتش در این روز با سلاح و ساز و برگ رژه برود و به مردم هم تکلیف کردند که از این ارتش حمایت کنید.
یکی از دلایل عمده این نامگذاری این بود که امام روی بدنه ارتش شناخت داشتند و دوم اینکه ارتش را یک سرمایه ملی میدانستند. اگر امام آن روز میفرمودند که ارتش منحل شود این همه تجهیزات از جمله هواپیما، بالگرد، ناوچه، توپخانه، تانک و همه تجهیزاتی که به ارزش میلیاردها دلار از خارج خریداری شده بود بدون اپراتور و کاربر باقی میماند و ضرر و زیان عظیمی متوجه مملکت میشد. امام با این ژرفنگری و برای اینکه سرمایههای مملکت حفظ شود و در جهت منافع نظام بهرهبرداری شود این سیاست را اتخاذ کردند.
- اشاره کردید به حضور کاربرها و اپراتورهایی که در بدنه ارتش بودند. خیلیها فکر میکردند بعد از اینکه مستشاران خارجی از ایران رفتند ارتش توانایی تجهیز وسایل و تعمیر و نگهداری را نخواهد داشت و منحل خواهد شد. این مستشاران غربی با این تصور رفتند که خیلی زود برخواهند گشت. چطور ما توانستیم در تجهیز، تعمیر و نگهداری این تسلیحات بهحدی برسیم که احساس نیازی به حضور آن مستشاران پیدا نشد؟ بعضیها معتقدند حرکتی از سمت غرب به سمت شرق پیدا کردیم و از دانش مستشاران شرقی استفاده کردیم؟
نه. این برداشت را قبول ندارم. یک عامل تاثیر زیادی داشت؛ رهبر معظم انقلاب که در آن زمان بهعنوان نماینده امامخمینی(ره) در شورایعالی دفاع انجام وظیفه میفرمودند امر فرمودند که این تجهیزات باید راهاندازی شود و خود شما باید این کار را انجام دهید. من احساس میکنم اولین شخصی که این اعتماد به نفس را به نیروهای نظامی دادند و دستور ایجاد جهاد خودکفایی را در نیروها صادر فرمودند، مقام معظم فرماندهی کل قوا بودند که عرض کردم در آن زمان نماینده امام در شورایعالی دفاع بودند. بله! ذهنیت مستشاران خارجی این بود حال که انقلاب شده و ما از کشور رفتهایم، 3 ماه طول نخواهد کشید که این تجهیزات از کار بیفتد، نیاز به تعمیر پیدا میکند و مجددا از ما درخواست خواهند کرد که برگردید. اما این اعتماد به نفسی که مقام معظم رهبری در نیروهای مسلح ایجاد کردند باعث شد که بچههای ما آن دلگرمی را پیدا کنند و خودشان را به تجهیزات نزدیک کنند.
اگر بخواهم روندی از این پروسه را مطرح کنم باید بگویم ابتدا بچههای ما با تعویض قطعه شروع کردند؛ یعنی قطعهای که خراب شده بود را باز کردند و شروع به تعویض کردند. نیروهای ما پیش از انقلاب اصلا اجازه چنین کاری را نداشتند. بعد قطعاتی که در انبارها بود تمام شد و نهضت قطعهسازی شروع شد. نیروهای ما آمدند و قطعاتی را که نیاز داشتند تولید کردند. سپس این احساس به وجود آمد که وقتی که ما قطعات را میسازیم اگر در کنار هم مونتاژ کنیم میتوانیم سلاح را بسازیم؛ یعنی نهضت مونتاژ و ساخت سلاح در کشور راهاندازی شد و امروز به حدی رسیدهایم که خیلی از سلاحهایی را که الان نیروهای ما استفاده میکنند به دست نیروهای داخلی تولید میشود.
- نقش ارتش در مقوله انقلاب در 2بخش قابل تقسیم است: یکی در وقوع انقلاب که در حرکتهایی مثل خروج از پادگانها و پیوستن به مردم نمود پیدا میکند و دیگری در تثبیت انقلاب که در حرکتهایی مثل ختم غائله کردستان در اوایل انقلاب و مقابله با گروههای معاند. چگونه ارتش این 2نقش را ایفا میکرد و عدهای ندای انحلال ارتش را سر میدادند؟
شرایط ارتش در ابتدای انقلاب شرایط بسیار بدی بود، طوری که ارتشیهایی که به انقلاب پیوسته بودند در یک مظلومیت خاص به سر میبردند. خیلیها اعتقاد داشتند-حتی از دوستان انقلاب-که این ارتش، طاغوتی است و باید منحل شود. از سویی دیگر تکلیف شده بود که این ارتش برای ایجاد امنیت باید راهی مناطق آشوب زده شود. داخل پادگانها هم آن نظم و انضباط لازم اجرا نمیشد چون خیلی از آنهایی که آن موقع در پادگانها بودند حرفشان این بود که ما انقلاب کردیم دیگر این نظم نباشد و افسر یا درجهداری به ما دستور ندهد. طوری که امام در این فضا فرمودند ارتش به خاطر طاغوتی بودنش بد بود نه به خاطر نظمش. شما ببینید این نفری که تا دیروز تحت فشار رژیم در خیابانها ایستاده بود، با فرمان امام اسلحهاش را به زمین میگذارد، به انقلاب پیوند میخورد و پس از انقلاب دوباره به پادگانها برمیگردد، از نو داخل پادگانها شده و در یک فضای سخت و ناهمواری ماموریت هایش را انجام میدهد و حقا به شایستگی هم انجام میدهد.
اگر ما مروری بر تاریخ ناآرامیهای اوایل انقلاب داشته باشیم میبینیم که منظمترین و دسته بندی شدهترین نیروهایی که با اغتشاشات در کردستان، گنبد، ترکمن صحرا و خوزستان مبارزه کردند، نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران بود. نیروی زمینی در یک چنین فضای تنگ و با یک چنین مظلومیتی کار را در کردستان ادامه میداد که رژیم بعثی عراق با 12 لشکر زرهی و 45 تیپ و پشتیبانیهای جهانی مرزهای ما را مورد تعدی و تجاوز قرار داد. باقیمانده یگانهایی که در پادگانها بودند، سازماندهی شدند و باز با یک مظلومیت خاصی به مقابله با دشمن رفتند چرا که در آن زمان دشنه تلخ بنیصدر هم روی سینه اینها بود. بنیصدر آمده بود، بین ارتش و روحانیت جدایی بیندازد یا بین ارتش و سپاه جدایی بیندازد. یعنی باز ارتش در این مظلومیت جنگ را شروع کرد اما با احساسی که به حضرت امام(ره) داشتند توانستند از پس ماموریتهای خطیرشان برآیند.
- فروردین58 به نام روز ارتش نامگذاری شد و شهریور59 جنگ شروع شد. تقریبا چیزی در حدود 16ماه فاصله بود بین این دو رویداد. میفرمایید ارتش در روزهای اول از همه طرف مورد هجمه بود. به قول خودتان دشنه تلخ بنی صدر روی سینه ارتش بود. از طرف دیگر عدهای ندای انحلال ارتش داشتند و کارشکنی میکردند و یا میزان آشنایی یگانها با تجهیزات کم بود و تعمیر ونگهداری تجهیزات سخت. در این شرایط ارتش چگونه توانست از میان این بحرانها عبور کند و در مقابل تعدی نیروهای بعثی بایستد؟
ما میبینیم که از خرداد یا تیرماه سال59 درگیریها مرزی شروع میشود. نیروهای مرزبانی عراق میآیند و با پاسگاههای ژاندارمری ما درگیر میشوند و این درگیری سبب میشود که نیروهای ارتش بروند و مرزها را در اختیار بگیرند.
در چنین شرایطی پاسگاههای مرزی تحت کنترل عملیاتی نیروی زمینی قرار میگیرند و مرز تحویل نیروی زمینی میشود. از خرداد ماه و تیرماه که این درگیریها شروع شد یگانهایی از لشکر 92 و لشکر 81 رفتند در مرزها مستقر شدند. در عین مظلومیت و در حالی که بنیصدر حرکتهایی را علیه ارتش شروع کرده بود، خدمت سربازی را یک سال کرده و این موضوع لطمات زیادی به نیروی انسانی ما زده بود، نقل و انتقالات نامربوط کمر یگانها را شکسته بود و کاربران تانک و توپ به یگانهای دیگر منتقل شده بودند و تجهیزاتی که در پادگانها مانده بود بدون خدمه رها شده بودند.
در یک چنین فضایی نیروی زمینی میرود، مرزها را تحویل میگیرد و به شایستگی هم این کاررا انجام میدهد. فشار دشمن که بیشتر میشود گردانهایی از لشکر84 و تیپ 37 زرهی در مرزها قرار میگیرند. برای کسانی که شاید اطلاع دقیقی از جنگ و دفاع مقدس ندارند سؤالی پیش میآید.
میگویند که آیا ارتش آماده نبود که عراق توانست این همه در خاک ما پیشروی کند و این همه در روزهای اول جنگ، مرزهای ما را به اشغال خود در آورد؟ میخواهم بگویم شرایط یگانها را در آن روز باید ترسیم کنیم که در چه شرایطی بودند واز چه توان رزمی برخوردار بودند و چه پتانسیلی داشتند واین نیرویی که حرکت خودش را بهعنوان مهاجم آغاز کرده بود نیتش چه بود و توانمندی اش در چه حد بود. رژیم بعثی عراق آمده بود که 3 روزه خودش را به تهران برساند؛ یعنی با این ظرفیت و توانمندی تهاجم خودش را به مرزهای ما شروع کرده بود.
اما باز میبینیم که همین نیروهای محدود در مقابل پتانسیل قویی که با تصور تصرف 3روزه تهران به مرزها حمله کرده بودند، میایستد و اجازه پیشروی را به آنها نمیدهد و ما میبینیم بعد از تثبیت دشمن، دشمن تا پایان جنگ دیگر هیچ پیشروی ندارد بلکه یا مقاومت میکند یا عقبنشینی.
- بارها در مصاحبههای فرماندهان ارتش شنیده میشود که میگویند توانایی مقابله با هرگونه تجاوز و تهاجم را داریم. ما تا چه حد توانایی مقابله با تجهیزات روز دنیا را داریم؟ آیا وقتی صحبت از این توانایی میشود فقط بحث تجهیزات است یا مقولههای دیگری هم مدنظر است؟
زمانی که میگوییم توانایی پاسخگویی به حملات را داریم یک دلیلش این است که تجهیزات نیست که پیروزی میآورد. ما میدانیم که اسرائیل از تجهیزات مدرن استفاده کرد اما در جنگ 33 روزه نتوانست به پیروزی برسد. در جنگ 22روزه غزه هم نتوانست به پیروزی برسد و این نشان میدهد که تنها تجهیزات مدرن نیست که یک نیروی نظامی را به پیروزی میرساند. اما این بدان معنا نیست که ما خودمان را بینیاز از تجهیزات بدانیم. بحمدالله صنایع دفاعی ما روی تجهیزات پیشرفته در حال کار کردن هستند و خیلی از این سلاحهای پیشرفته را تولید کرده و به فراخور نیروها در اختیارشان گذاشتهاند.
ما خودمان را بینیاز از سلاحهای جدید نمیدانیم و تلاش میکنیم که به سمت علم روز حرکت کنیم؛ هر چند ما را تحریم کنند و در مضیقه بگذارند. علاوه بر این ما خودمان را یک نیروی عقیدتی میدانیم. یک نیرویی میدانیم که به دریای بیکران ملت، خودمان را وصل کردهایم و برای این نیرو هیچ شکستی را نمیتوانیم متصور شویم. ضمن اینکه از تاکتیکها و تجهیزات روز هم استفاده میکنیم و مدام در حال توسعه اینها هستیم. تلاش کردهایم که سطح قابلیتهای نیروی انسانی خودمان را بالا ببریم.
- راهبرد نظامی ما یک راهبرد دفاعی است و طبیعی است که اگر تهاجمی صورت بگیرد ما ضربه دوم را میزنیم. آیا فکر میکنید این ضربه دوم قابلیت پیشگیری از تهاجمات بعدی را دارد؟
ضربه دومی که پیشبینی شده است بهمراتب سنگینتر از ضربه اول است. در طرحهای دفاعی ما برنامههایی داریم که هم شامل طرحهای دفاعی است و هم طرحهای جبرانی را شامل میشود. مطمئن باشید ضربه دوم بهمراتب سنگینتر از ضربه اول است. این نیست که من بخواهم شعاری را بدهم یا مثلا عملیات روانی را بخواهم آغاز کنم این توانمندی در نیروهای مسلح ما وجود دارد.
من میخواهم عرض کنم در شرایط فعلی احساس من این است که تهدید دشمن از تهدید از حالت سخت افزاری به حالت نرمافزاری تغییر پیدا کرده و دشمن نوع تهدیدات را عوض کرده است اما این بدان معنا نیست که ما دست روی دست بگذاریم و از حالتی که داشتیم ادامه میدادیم تا توان رزمی خودمان را بالا ببریم وبه طور مدام دشمن را رصد کنیم، دست برداریم. ما تهدید دشمن را برای خودمان قطعی میدانیم و تلاشمان این است که او را لحظه به لحظه رصد کنیم؛ چه در دریا چه در هوا و چه در زمین و براساس آن، چینش خودمان را انجام میدهیم و آماده مقابله با هر تهدیدی نیز هستیم.
دکترین کلی نیروی زمینی از دکترین کلی ارتش جمهوری اسلامی ایران تبعیت میکند، یعنی پدافند از مرزها اولویت اصلی کارهای ماست و براساس شکل تهدیدات ما تلاش کردهایم که مسیرهای نفوذ و کریدورها را شناسایی بکنیم گلوگاهها را بشناسیم و براساس گلوگاهها جلوی پیشروی دشمن را در گلوگاهها بگیریم.